قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۳۵۳: صفیر مرغ جان اسرار گوید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
صفیر مرغ جان اسرار گوید و لیکن با دل بیدار گوید پشیمان گردد اندر آخر کار که سر گنج را با مار گوید سخن از عشق گفتن ناروانیست بشرط آنکه با مقدار گوید چرا باید سخن گفتن بکوری که چون بشنید از آن زنهار گوید؟ ولی در لعنتست آن کور مغرور که فخر انبیا را عار گوید چه گویی قصه آن کور مشرک که او انکار را اقرار گوید؟ محمد گفته باشد در حقیقت حدیثی را که یار غار گوید سخن های مقلد بی فروغست اگر یک بار، اگر صد بار گوید بگیرد گوش وبینی مرد عارف جعل چون قصه گلزار گوید عجب حالی که یک قطره از ین بحر حدیت قلزم زخار گوید چوعشق مست شد نا کام و نا چار حدیث خانه در بازار گوید درین میدان چه جای سر؟ که صوفی حدیث از جبه و دستار گوید زیک بحر ست این لؤلؤی شهوار اگر مولا، اگر عطار گوید چو قاسم در بقای او فنا شد سخن از واحدالقهار گوید قاسم انوار