قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۳۵۱: دل ز داروخانه دردت دوا دارد امید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل ز داروخانه دردت دوا دارد امید چشم جان از خاک پایت توتیا دارد امید زاهدان از دولت درد نو غافل مانده اند این سعادت را ز عشقت جان ما دارد امید روز و شب درد و جفاهای تو میخواهد دلم راستی را دولت بی منتها دارد امید خسته تیغ غمت را کی بود مرهم طمع؟ دردمند عشق تو درمان چرا دارد امید؟ بارها در خون نشست این دل ز تیر غمزه ات بازش اندر خون نشان، گر خون بها دارد امید جان گدایی می کند درد از تو وین نبود عجب گر گدایی رحمتی از پادشا دارد امید آفرین بر همت قاسم، که از ملک دو کون منصب خاک سر کوی ترا دارد امید قاسم انوار