قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۳۴۸: خانه ما روضه شد،چون مقدم رضوان رسید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خانه ما روضه شد،چون مقدم رضوان رسید دیده روشن شد،چو بوی یوسف کنعان رسید قصه عشق زلیخا را کجا پنهان کنم؟ کین حکایت از سواد مصر تا صنعان رسید پیش ازین در شهر جانها رفته بودی لایزال شهر ایمن گشت،اکنون سنجق سلطان رسید ساقیا، تا ذکر هشیاران نگویی بعد ازین وقت هشیاران برفت و نوبت مستان رسید ساقیا،ما را پیاپی ده قدح،کز فضل یار حالت هجران گذشت و نوبت احسان رسید چند گویی!واعظ،آخر از خدا شرمی بدار نوبت جان در گذشت و نوبت جانان رسید قاسمی،تا چند می نالی ز درد دل؟بگو: دردها بگذشت،اکنون نوبت درمان رسید قاسم انوار