قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۳۳۸: صبح ازل ز مشرق انوار بردمید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
صبح ازل ز مشرق انوار بردمید از نور روی یار بما لمعه ای رسید ایام هجر یار ز اندازه درگذشت صبحی ز نو برآمد و روزی ز نو دمید هر جایگه که نور رخ یار جلوه کرد آنجا مرید راه جنیدست و بایزید ای دل بیا و قصه هجرانیان مگو همراه عشق شو، که مرا دست و هم مرید هرجا که جرعه نوش خدا باده ای خورد از کاینات بانگ بر آید که: «بر مزید» دل در حجاب پرده پندار مانده بود عشقت رسید و پرده پندار ما درید قاسم بآرزوی تو رفت از جهان برون واحسرتا که یک گل از این بوستان نچید! قاسم انوار