قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۳۳۷: دل ما باده طلب کرد و شرابش برسید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل ما باده طلب کرد و شرابش برسید برسد چون برسد سابقه حبل ورید زان زمانی که ترا دیدم و دانستم باز دل و جانم بهوای تو ز اغیار رمید دل ما ساکن درگاه تو خواهد بودن عزتش دار،که بیچاره سعیدست و شهید کرمی باشد،اگر زنده جاوید کنی دل عشاق که در عشق فریدند و وحید عاشقانت همه بر خاک نهادند جبین چون ز پیشانی تو صبح سعادت بدمید گر دل ما بهوایت طلبی، هم دل ماست دل ما کز همه عالم بهوایت ببرید قاسمی، قصه هجران نتوان گفت به کس کین چنین قصه بعالم نتوان گفت و شنید قاسم انوار