قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۳۲۳: «یحبه و یحبونم » چنین فرمود:
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
«یحبه و یحبونم » چنین فرمود: که انعقاد محبت ز جانب ما بود مگر در آینه جان جمال خود را دید از آن سبب که همو شاهدست و هم مشهود بلی حیات ازل داد داد موجودات که مبتدای وجودست و منتهای و دود شرابخانه عشقست این جهان و درو هزار نعره مستان، هزار بیت و سرود ز عکس حب ازل عشق ما هویدا شد جمال عشق ز یک رو هزار روی نمود محبت از تو و جان از تو دین و دل از تو تویی که بخت بلندی و طالع مسعود بوهم راه مرو، خویشتن نکو بشناس که نیم حبه نیرزد حبیب ناموجود غلام همت آن خاطرم، که در ره عشق کمینه جرعه جامش هزار دریا بود بیا، که قاسم بیچاره باد پیما شد بعذر آنکه همه عمر باد می پیمود قاسم انوار