قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۳۱۳: ز سوز و شوق تو از جان و دل بر آمد دود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز سوز و شوق تو از جان و دل بر آمد دود چه چاره سازم و درمان من چه خواهد بود بنیم شب، همه مست خواب خوش باشند من و خیال تو و نالهای درد آلود فراق دوست بیک بار پایمالم کرد کجاست دولت جاوید و طالع مسعود؟ اگرچه روی بحقند،ره نمی دانند مقلد و متعصب،چنانکه گبر و یهود بیا،ز صحبت مستان حق کناره مجوی زیان کنی و کسی را زیان ندارد سود نشان حق طلبی، رو بنوع انسان آر بدان که قبله هر واجدست و هر موجود ولی به مذهب قاسم ز معرفت دوری نبود بود شناسی و بود را نابود قاسم انوار