قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۳۰۰: چند در مسجد و در صومعه غارت کردند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چند در مسجد و در صومعه غارت کردند سبب این بود که می خانه عمارت کردند باده گران شد و ذرات جهان مست شدند من ندانم که بساقی چه اشارت کردند؟ درد و صافی همه خوردن و بچرخ افتادند صورت حال به «احببت » عبارت کردند گوهر وصل تو جستند و کسی باز نیافت گر چه عمری بجهان روبتجارت کردند از می صافی رخشنده انارتها شد کاسه ای چند درین بزم انارت کردند هر گناهی که ز ماخسته دلان آمده بود جاودان از کرم یار کفارت کردند چه گنه کردم،ای دل،چه خطا افتادست؟ که از آن مستی و می رو بجهارت کردند در خرابات مغان زنده دلان چالاک هرکه هشیار ندیدند زیارت کردند قاسمی عاشق بیچاره بسودای تو ماند عاقلان میل بزرگی و صدارت کردند قاسم انوار