قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۲۹۷: در آن چمن که تو دیدی گلی ببار نماند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در آن چمن که تو دیدی گلی ببار نماند خزان درآمد و سر سبزی بهار نماند ز پای دار و سر تخت قصه کمتر گوی که این کرامت و آن غصه پایدار نماند ز مستعار جهان مست عار بود حکیم ز مستعار چو بگذشت مست عار نماند تو اختیار بجانان گذار و جان پرور که بخت یار شد آنرا که اختیار نماند چو باد حادثه تن را غبار خواهد کرد خنک کسی که ازو بر دلی غبار نماند حدیث شکر و شکایت کنیم در باقی که رنگ لاله فرو ریخت،نوک خار نماند قرار جان بوصال تو بود قاسم را ولی چه سود؟ که آن نیز برقرار نماند قاسم انوار