قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۲۹۰: دمید صبح سعادت،که یار باز آمد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دمید صبح سعادت،که یار باز آمد هزار شکر که آن غمگسار باز آمد دلم،که برسر کوی تو راه یافت دمی باختیار شد و بخت یار باز آمد خرد،ز جور و جفای تو،از سر کویت بخشم رفت ولی شرمسار باز آمد روان ز بیم فراقت گریخت جانب وصل چو پشه بود و چو شیر شکار باز آمد پریر دیدم و گفتم:سلام، داد علیک بخنده گفت که: آن سوکوار باز آمد خرد بوادی عشقت سفر گزید،اما عظیم تند شد و بردبار باز آمد کسی که راه بوصل توبرد،درره عشق چو صعوه رفت ولی چون هزار بازآمد هزار شکر که ایام وصل خواهد بود گذشت نوبت دی،چون بهار باز آمد بجان توکه مده انتظار قاسم را که این بلابسرم ز انتظار باز آمد قاسم انوار