حسین خوارزمی
غزل ها
شماره ٢٣٨: رخ خويش اگر نمائى دل عالمى ربائى
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رخ خويش اگر نمائى دل عالمى ربائى دو جهان بهم برآيد ز نقاب اگر برآئى ز مشارق هويت چو بتابد آفتابت ز ظلال اثر نماند ز کمال روشنائى هله اى شه مجرد بنماى طلعت خود نه توئى بهل نه اوئى نه منى بمان نه مائى غم خويش با که گويم بکدام راه پويم خبر تو از که جويم تو که در صفت نيائى بجمال لايزالت بکمال بيزوالت بگداز هستى ما که نماند اين جدائى دل و دين چو ميربائى ز پس هزار پرده چه قيامتى که باشد چو نقاب برگشائى چو بنزد تست روشن که بحسن بى نظيرى عجب ار جمال خود را بکسى دگر نمائى چو خليل عشق اوئى مگريز ز آتش دل که گل و سمن برويد چو بآتش اندرآئى تو سبوى پر ز آبى بکنار بحر وحدت اگرت سبو شکسته تو شکسته دل چرائى ز لباس هستى خود چو حسين شو مجرد پس از آن درآ بدريا که تو مرد آشنائى حسین خوارزمی