قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۲۱۴: در حسن و جمالی که تو داری چه توان گفت؟
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در حسن و جمالی که تو داری چه توان گفت؟ سروی، صنمی، لاله عذاری، چه توان گفت؟ بر صفحه دل، ای دل وجان، از غم وشادی نقشی که نگاری چو نگاری چه توان گفت؟ خود را سگ کوی تو شمردیم و تو ما را گر از سگ آن کو نشماری چه توان گفت؟ در دل همه غمهای تو داریم شب و روز در دل غم ما هیچ نداری، چه توان گفت؟ دلداده و سودایی و رندم، چه توان کرد؟ زیبا و دل افروز و عیاری، چه توان گفت؟ ز یاد تو بشکفت دلم چون گل سیراب در خاصیت باد بهاری چه توان گفت؟ کارت همه آزار دل قاسم مسکین ای دوست،ببین،تابچه کاری،چه توان گفت؟ قاسم انوار