قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۲۰۹: هرگز هوای وصل تو از جان ما نرفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هرگز هوای وصل تو از جان ما نرفت سودای سلطنت ز سر این گدا نرفت یک شب نشد که از غم عشقت ز چشم و دل سیلابها نیامد و فریادها نرفت قلبی که نقد دولت دردترا نجست مس پاره ایست کز طلب کیمیانرفت گفتی:سگ منست فلان، محترم شدم هرگز چنین مبالغه در مدح ما نرفت عاشق نشد دلی که نیامد اسیر غم صادق نبود هر که بتیغ بلا نرفت روزی که دل شکسته نیامد بکوی تو با تحفه ای ز درد،که با صد دوا نرفت؟ ارزان خرید درد تو قاسم بجان و دل با مشتری مبالغه ای در بها نرفت قاسم انوار