قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۱۸۹: پیر ما جامیست، اما در خور این جام نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
پیر ما جامیست، اما در خور این جام نیست باده صافی نوشد، اما رند درد آشام نیست از شرابات خدا مستند ذرات دو کون لیک هر جان در جهان در خورد این انعام نیست پیش مستان طریقت این حکایت روشنست : درد نوشان خاص درگاهند و این می عام نیست باز ناز آغاز کرد آن یار و جان می پروریم لطف دیگر آنکه: این آغاز را انجام نیست دایما در وصل آن جان و جهان مستغرقیم در چنین وصلی، که گفتم، حاجت پیغام نیست آفرین بر ساقی ما باد و بر مستی او گرچه جامی می کشد، بد مست و نافرجام نیست قاسمی، در پیش این کوران مگو اسرار فاش هرکجا فهمی نباشد جای استفهام نیست قاسم انوار