قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۱۵۶: همچو خورشید، که او را نظری با ما هست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
همچو خورشید، که او را نظری با ما هست یار ما را بحقیقت نظری با ما هست همه ذرات برقصند، چه شورست آری؟ پرتو روی حبیب از همه رو، هرجا هست زهد و ناموس گرم نیست،چه باشد؟ که مدام در سویدای دلم آتش این سودا هست زاهد از شیوه تقلید بجان منکر ماست گر چه گوید که: ازین شیوه نیم، اما هست چند گویی که: دلت از غم عشقش خونست؟ باز جو، باری از اول، که دلی بر جا هست؟ دو جهان جمله سراسیمه عشقند، که عشق ناگزیرست، که در عین همه اشیا هست عشق بی فتنه و آشوب نباشد، قاسم هرکجا سلطنت حسن بود غوغا هست قاسم انوار