قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۱۵۰: آن یار جفا پیشه، که پشتست و پناهست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن یار جفا پیشه، که پشتست و پناهست هم پشت و پناه آمد و هم عزت و جاهست جانها همه مستند، بدان شیوه که هستند زان شاه دل افروز، که سلطان سپاهست زان خواجه چه حاصل؟ که ز خود در نگذشتست گر مفخر شهرست وگر مرشد راهست با واعظ افسرده بگویید که: غم نیست گر چشم سفیدست ولی روی سیاهست گفتی که: اگر قصه این راه نگوییم زنهار مکن پیشه، که این پیشه تباهست هرجا که کند زلف تو غارت دل و جانها آن جای یقینست که دامی ز بلا هست قاسم، نظر از دوست مگردان، که دریغست جان تو، که در عین حجابست و گناهست قاسم انوار