قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۱۲۷: فروغ نور رخت آفتاب تابانست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
فروغ نور رخت آفتاب تابانست ولی چه سود؟ که از چشم خلق پنهانست دقیقه ایست درین عشق مست عالم سوز در آن دقیقه نظر کن، که جای امعانست اگرچه آتش نمرود آتشیست عظیم بپیش چشم خلیل خدا گلستانست دلی که دم زند از باد پای منصوری ز پای دار نترسد، که مست عرفانست کسی که روز سیاست ز سر ندارد باک حلال باد شرابش، که مرد میدانست مگر ز جام تو یک جرعه بر حریفان ریخت که شام تا بسحر نعرهای مستانست چراغ روی تو در حجرهای دیده من حدیث روشنی شمع در شبستانست ز غیر دوست حکایت نمی توان گفتن چو ذکر دوست درآمد، چه جای افسانست؟ کمال عشق و هوایی که جان قاسم داشت از آن صفت که شنیدی هزار چندانست قاسم انوار