قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۱۲۲: درد تو، که سرمایه ملک دو جهانست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
درد تو، که سرمایه ملک دو جهانست المنة لله که مرا بر دل و جانست شهری همه بر آتش عشق تو کبابند من نیز برآنم که همه شهر برآنست در حلقه گیسوی تو، کان مایه سوداست هرجان که جوی قیمت خود دید گرانست یک لمعه ز رخسار تو در خانه کعبه است یک تار سر زلف تو در دیر مغانست زآن روست که آنجا همه لبیک و نفیرست زین موست که اینجا همه فریاد و فغانست گفتم که: بهرحال و بهروجه که دیدم چون ماه شب چارده روی تو عیانست یک غمزه زد از ناز، بمن گفت که: قاسم آنجا که عیانست چه حاجت ببیانست؟ قاسم انوار