قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۹۲: ای خواجه، درین کوی چه عیشست و چه بودست؟
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای خواجه، درین کوی چه عیشست و چه بودست؟ بخت تو بلندست و زیانها همه سودست ای خواجه، تو مستی و ندانم که چه مستی؟ مستی و ندانم که کلاهت که ربودست؟ این چیست که خود را نشناسی بحقیقت؟ غیرت بمیانست و علی رغم حسودست از دولت وصلت بشب و روز همه وقت در مجلس ما زمزمه رود و سرودست ای فاضلکان، از در میخانه درآیید از فضل مگویید، که هنگام شهودست این قصه بگویید بدزدان طریقت : هنگامه مگیرید، که هنگام ربودست باید که بدانند خلایق بحقیقت هر چیز که بینند، که بودست نبودست با صوفی جرار بگویید که: غم نیست گر جامه سیاهست ولی خرقه کبودست آن یار چو پیداست، چه گوییم؟ چه جوییم؟ قاسم، چه زنی حلقه؟ که این در بگشودست؟ قاسم انوار