قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۷۲: عشق و مستوری و مستی چو نمی آید راست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عشق و مستوری و مستی چو نمی آید راست این جمالیست که از جمله جهان جان تر است عشق و مستوری و عفت که شنیدست وکه دید؟ این کمالیست که از ذرات تو در نشو و نماست بی تو آرام ندارم، چه بود درمانم؟ حسن تو جلوه گری کرد و جهان را آراست در مقامی که کند دلبر ما جلوه گری شیوه حسن و ملاحت ز جبینش پیداست سخنی از سر تسلیم و رضا میگویند منشین، چونکه قیامت ز قیامت برخاست ما بدرگاه تو عالم بجوی باخته ایم این چنین حالت مردانه مستانه کراست؟ سنجق عشق تو در ملکت جانها زده اند تا بدان حد که هرگز بصفت ناید راست خانه دهر بدیدی و شنیدی حالش مرو، ای دوست، که این راه فریبست و خطاست گر بقاسم ز تو دشنام رسد باکی نیست این هم از دولت پیشینه دیرینه ماست قاسم انوار