قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۶۳: بآفتاب جمالت، که نور دیده ماست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بآفتاب جمالت، که نور دیده ماست که آفتاب جمالت ز ذرها پیداست میان باغ جهان از زلال وصل حبیب نهال جان مرا صد هزار نشو و نماست فراغتست دل از فکر جنت و دوزخ مرا که جانب جانان هزار عشق و هواست اگر جهان همه دشمن شوند و طعنه زنند بهیچ رو نخورم غم که دوست جانب ماست مزن تو سنک بجامم،که اوست در پس جام بدان که منزل جانان سراچه دل ماست چه جای جام و صراحی؟ که در طریقت عشق کمینه جرعه رندان دیر ما دریاست هزار تیغ جفا از تو بر جگر خوردم مرا که هر سر مویی هزار حسن وفاست بجان تو، که ز اغیار دل مبرا کن بدو سپار دلت را که مالک دلهاست بپیش قاسم بیدل قیامتست این عشق بلا و مرگ و مصیبت فذلک منهاست قاسم انوار