قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۶۲: این همه موج بی کران ز چه خاست؟
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
این همه موج بی کران ز چه خاست؟ عشق با دست و جان ما دریاست شیوه عشق رستخیز بود هر کجا شد قیامتی برخاست راه عاشق صراط باریکست گاه سرشیب و گاه سر بالاست این سرو آنسرست راه بدوست عشق سریست لیک از آن سرهاست چند گویی که: ترک عشق بکن؟ عقل مستست و جان همه سوداست جان موسی بطور نزدیکست دل احمد میان عشق و هواست دوست در محملست، چون خورشید جان ما مست آن جلاجلهاست شب و روزم خوشست و خوشحالم که مرا دوست مونس شبهاست قاسمی، بی نوا شو و بنگر که همه جا ازو نشانیهاست قاسم انوار