قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۳۴: از حد گذشت قصه درد نهان ما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از حد گذشت قصه درد نهان ما ترسم که ناله فاش کند راز جان ما جایی رسید ناله که از آسمان گذشت با او بهیچ جا نرسید این فغان ما ما گم شدیم در طلب حی لایموت از سالکان ره ندهد کس نشان ما نادیده کرد هر نفس از لطف عیب پوش چندین جفا که دید ز ما دلستان ما نی همدمی خوشست، که تا روز رستخیز با دوستان حدیث کند داستان ما در آتش تو منتظر آب رحمتیم ساقی، بیار جام می ارغوان ما بیحکمتی غریب وحدیثی عجیب نیست شادی یک زمان و غم جاودان ما همت نگر، که از عالم فراغتند دردی کشان کوچه دیر مغان ما بسیار فکر کرد و ندانست شمه ای در لطف آن دهان خرد خرده دان ما گفتم که: قاسمی چه کسست؟ ای مراد جان گفتا که: رند زنده دل کس مدان ما قاسم انوار