قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۳۳: باده می ریزند صافی دم بدم در جام ما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
باده می ریزند صافی دم بدم در جام ما تا چه خواهد شد ز جام یار ما انجام ما؟ ما همه مستیم از آن دولت که بنمودی جمال همچو دولت ناگهان مست آمدی بر بام ما چون سر از خاک لحد در حشر بردارم ز خواب مست و حیران تو باشد جان درد آشام ما لب بلب ما مست آن احسان جاویدان شدیم ساقی از جام لبالب می دهد انعام ما عقل ما در راه او سرگشته و حیران بماند در حقیقت عشق باشد هادی اسلام ما ما نشان و نام خود در راه او در باختیم بعد ازین تا خود که گوید از نشان و نام ما؟ جان قاسم عرق منت گشت از سر تا بپا کز کرامت آب رحمت ریخت او در جام ما قاسم انوار