قاسم انوار
غزل ها
شمارهٔ ۱۴: شراب آتشین آمد ز دست ساقی جانها
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شراب آتشین آمد ز دست ساقی جانها بنوش این جام آتش را، «توکلنا علی المولا» شراب ارغوان درکش، مترس از آب و از آتش برقص آ یک زمان خوش خوش، ببین در جودت صهبا کمالات خود از خود جو، که بحر وحدتی، نه جو تویی ناموس این صهبا، تویی قاموس این دریا تو آن شاه جگر سوزی، که سلطانی و فیروزی کمینه جام تو دریا، کمینه پشه ات عنقا مترس از حیله دشمن، قدم در عشق محکم زن درآ در وادی ایمن، که من پیمودم این صحرا ز من بشنو سخن آسان، تو فرصت را غنیمت دان ز عاشق یاد گیر، ای جان، مکن امروز را فردا تو جان جان جانانی، ز چشم خلق پنهانی برون آی از در خانه، که بربستند محملها بهر جایی که آن یارست من سرسبز و دلشادم «و کنا حیث ماکانوا و کانوا حیث ما کنا» همیشه قاسم مسکین بتو امید میدارد تویی حاضر، تویی ناظر، تویی پنهان، تویی پیدا قاسم انوار