حسین خوارزمی
غزل ها
شماره ٢٠٣: جان خود قربان به تيغ جان ستانش ميکنم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جان خود قربان به تيغ جان ستانش ميکنم تا بدين حيلت به بندم خويش بر فتراک او هر کجا عشقش کشد حاشا که از وى سرکشم عشق او سيلى است خون آشام و من خاشاک او خواست عقل کل که داند از کمالش نيم جزو گشت از اين ادراک عاجز فکرت دراک او گر چه کنجى نيست خالى از فروغ آفتاب چشم خفاشى ندارد طاقت ادراک او تا شوم در پيش جانان سرخ رو خواهم مدام تا بريزد خون جانم غمزه بى باک او جامه عشقش چو گيرم جامه جان را چه قدر تا نينديشم من آشفته دل از چاک او باک کى دارد ز کشتن در ره عشقش حسين نيست جز مردن مراد عاشقان پاک او حسین خوارزمی