محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۵۹۶: در سیر چمن دیدم سرو چمن آرائی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در سیر چمن دیدم سرو چمن آرائی زیبا تن و اندامی رعنا قد و بالائی در پرده عذار او در بسته گلستانی در رمز دهان او سر بسته معمائی ای عقل وداعم کن خوش خوش که درین ایام دل می بردم هر روز جائی به تماشائی با آن که جهانگیرست شمشیر زبان من از سحر خیالاتم در عرض تمنائی در گوش دلم تکرار بس راز همی گوید آن غمزه که می گوید صد نکته به ایمائی هان ای سر سودائی راز هوس گرمست پا در ره سودا نه اما نخوری پائی از منع ببندی لب در لانه که خوبان را باشد به زمان ما هر منع تقاضائی ای مرغ همایون فال زین بال فشانیها دل رفت ز جا گویا داری خبر از جائی از دغدغه ایمن شو کز پاکی عشق تو سجاده بر آب انداخت دامن به می آلائی ای عقل سپرداری بگذار که رد دلها گر دیده خدنگ افکن بازوی توانائی بر محتشم افکن ره تا گردی ازین آگه کاندر نفسی داری طوطی شکر خائی محتشم کاشانی