محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۲۹۵: تا به سر منزل چشمم کنی ای سرو گذار
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا به سر منزل چشمم کنی ای سرو گذار اشگ من می کند این خانه به صدرنگ نگار تنگ دل تا نشوی در دل تنگم زد و چشم غرفه ها ساخته ام بهر تو از گوشه کنار گر کنی سیر کنان روی بصورت خانه صورت چین کند از شرم تو روبر دیوار پاکش از دیدهٔ غیر و به دلم ساز مقام که در او مردم بیگانه ندارند قرار رشگ بر شاه نشین دل من دارد خلد که در او حوروشی چون تو گرفتست قرار مطلع مهر شود کلبهٔ تاریکم اگر از جمال تو بر او عکس فتد در شب تار باد کاخ دل و جان منزل و کاشانهٔ تو تا زمانی که ز آفاق نماند آثار گر به تنگی ز دل تیره وثاق تو کنم چشم نمناک که از غیر درو نیست غبار پا نه ای بت به سرا پردهٔ چشمم ز کرم تا کنم بر قدمت صد در یک دانه نثار محتشم کشته آنست که در کلبهٔ خود شمع مجلس کندت ای مه خورشید عذار محتشم کاشانی