محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۲۲۷: عاشق از حسرت دیدار تو آهی نکند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عاشق از حسرت دیدار تو آهی نکند که درو غیر غنیمانه نگاهی نکند آن چه با خرمن جانم بنگاهی کردی برق هرچند بکوشد به گیاهی نکند عشق تاراج گرت یک تنه با هر دو جهان کرد کاری که به یک کلبه سپاهی نکند شدم از سنگدلیهای تو خورسند به این که کسی در دلت از وسوسه راهی نکند منعم از ناله رسد پند دهی را که شود هدف تیر نگاه تو و آهی نکند من گرفتم گه نگه در تو گناهست ای بت بنده این حوصله دارد که گناهی نکند دیدم آن زلف و تغافل زدم آهم برخاست نتوانست که تعظیم سیاهی نکند آن چه با کوه شکیبم رخ تابان تو کرد شعلهٔ آتش سوزنده به کاهی نکند محتشم این همه از گریه نگردد رسوا که تواند کند گاهی و گاهی نکند محتشم کاشانی