محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۲۲۰: بلا به من که ندارم غم بقا چکند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بلا به من که ندارم غم بقا چکند کسی که دم ز فنا زد باو بلا چکند نشانده بر سر من بهر قتل خلقی را من ایستاده که آن شوخ بی وفا چکند به قتل ما شده گرم و کشیده تیغ چو آب میان آتش و آبیم تا خدا چکند کشی به جورم و گوئی که خونبهای تو چیست شهید خنجر تو با جان مبتلا چکند به دست عشق تو دادم دل و نمی دانم که داغ هجر تو با جان مبتلا چکند چو آشنای تو شد دل ز من برید آری تو را کسی که به دست آورد مرا چکند دوای عشق تو صبر است و محتشم را نیست تو خود بگو که به این درد بی دوا چکند محتشم کاشانی