محتشم کاشانی
قطعه ها
شماره ۲۸ - در مدح سلطان مرادخان گوید: که به خلد از شرف مقابل شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
حبذا مرز و بوم دارالمرز که به خلد از شرف مقابل شد چه شرف این که چون ز اقبالش لطف پروردگار شامل شد میر سلطان مرادخان آن جا از سپهر وجود نازل شد خاتم ملک کرد چون در دست حاتم او را کمینه سایل شد در عموم رسوم معدلتش رسم ظلم از زمانه زایل شد قصه کوته عروس دولت را عقد بند آن خدیو عادل شد بعد از آن داد ایزدش خلفی که به عهد شباب کامل شد چو خلف آن نتیجهٔ اقبال کز شرف قبلهٔ قبایل شد حضرت میرزا محمد خان که سرو سرور اماثل شد هم طرازندهٔ مجالس گشت هم فروزندهٔ محافل شد چون برای بقای نسل شریف طبع آن مه به زهره مایل شد زان محیط جلال هم گوهری متوجه به سوی ساحل شد چه گوهر آن که در بهای دو کون قیمتش صد خزانه فاضل شد وارث ملک میرشاهی خان که به شاهیش دهر قایل شد حاصل آن ماه افتاب نژاد چون به ملک وجود واصل شد بهر سال ولادتش گفتم ماهی از آفتاب حاصل شد محتشم کاشانی