بارق شفیعی
گزیده اشعار
ننگ هستی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای روزگار شوم! بر اخترم به دیدهٔ آلوده ننگری کاندر نگاه روشن صافی سرشته ای. خورشید زاده است پاکیزه گوهری که ز چشم فرشته ای بر برگ های گلشن قدس اوفتاده است. باری به هوش باش! لوث نگاه اهرمنان سیه درون هرگز غبار دیدهٔ پاکان نمی شود وین اختر مراد در تیره شب ز قافله پنهان نمی شود چون شعلهٔ حسد به دل مردِ بدنهاد. در آسمان دهر من آن ستاره ام که گریزد ز نور من اشباح رهزنان سیه دل به تیرگی تا در کمینگهی بر شبروان بادیه یابند چیرگی لیکن نمی رسند به این کوره ره گهی! ای مدعی بیا! دل را بری ز لوث گمان دار کاین گنه تا حشر ننگ هستی ارباب تهمت است بر من حسد مبر! نور چراغ سینهٔ من از محبت است وین شعله افتخار وجود ابوالبشر! کابل، آذر ١۳۴۰ بارق شفیعی