طغرل احراری
غزل ها
شمارهٔ ۲۸۱: سرو و صنوبر شد خجل از قامت زیبای او
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سرو و صنوبر شد خجل از قامت زیبای او آشفته سنبل با سمن از زلف عنبرسای او یک سو دریده پیرهن گل از گل رویش نگر خون بسته در دل غنچه را دیگر طرف سودای او در دل هوای عشق او داغست چون من لاله هم تیری کجا ننشسته است از نرگس شهلای او؟! چون از خرامان رفتنش شمشاد حسرت آورد وه این چه قد و قامت است جانست سر تا پای او؟! آید اگر سوی چمن سرسبز گردد انجمن! خضر نبی پیدا شود از نقش خاک پای او! نالم چو نی از دوری اش روز و شب و شام و سحر باشد نصیب من شود یک جرعه از صهبای او از بس غلام درگهش گشتند یکسر صادقان طغرل غلام صادق است گلشن بود مأوای او! طغرل احراری