طغرل احراری
غزل ها
شمارهٔ ۲۷۳: تا کشد از رخ نقاب آن ماه سیمین ساق من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا کشد از رخ نقاب آن ماه سیمین ساق من غوطه در حیرت زند این دیده مشتاق من طاق ابرویش بدیدم جفت کلفت شد دلم رفت در سودای او بر باد جفت و طاق من! بر سرم افتاده تا سودای آن شیرین سخن می سزد بر کهکشان پهلو زند قلپاق من! ماش دل دادیم چون گندم به عشق او نخود قسمت سیمرغ غم شد ارزن و قوناق من گوشت از تن رفت آخر در هوای وصل او ماند در صحرای هجران استخوان قاق من! تا بدیدم ساق سیمینش دلم بیمار شد حبذا قربان ساق او تن ناساق من! در جهان مثل قدش چاقم نمی گیرد دگر بس که چون سرو قد او راست باشد چاق من از کمان با ضرب بازو راست تیر آید برون شد رقیب کج سعادت راست از شلاق من طغرل اوج کمالم صید معنی می کنم لفظ بی معنی بود بیجا مکن اطلاق من! طغرل احراری