طغرل احراری
غزل ها
شمارهٔ ۲۷۲: سواد سرمه شام است در چشم نگار من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سواد سرمه شام است در چشم نگار من به جز ظلمت دگر چیزی نبیند روزگار من ازان سرگشته ام در وادی عشق پری روئی که باشد مرکز پرگار حسرت اختیار من نباشد حاصل عمرم به جز داغ جدائی ها کجا سر بر زند جز لاله از خاک مزار من؟! چرا مهر بتان با عاشقان بوالهوس باشد؟ ازین سواد و غم یارب تبه شد حال زار من! اگر چه دورم از دیدار وصل او ولی باشد کتاب لوح دیوان خیالش در کنار من هزار افتاده دارد بر سر کویش چو من لیکن به جز صوت فراق او نیابی از هزار من! ز بیم آنکه ننشیند به چین دامنش گردی به راهش آب می پاشید چشم انتظار من ز بس کردم تحمل در غم هجران او طغرل میان عاشقان بسیار باشد اعتبار من طغرل احراری