طغرل احراری
غزل ها
شمارهٔ ۲۶۴: عارضت آفتاب می گویم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عارضت آفتاب می گویم نرگست را شهاب می گویم با تو ای نور چشم حرفی چند من ز راه صواب می گویم دل ربودی مرا به تار زلف سخن از پیچ و تاب می گویم ای پری گوش جانب من کن ماجرای عذاب می گویم لاله آسا من از غمت داغم خانه دل خراب می گویم روزگار مرا سیه کردی خال لعلت غراب می گویم شوخ چشما بیا به کلبه من با سوالت جواب می گویم یاد لعلت هر آنکه کرد نمرد این حدیث از کتاب می گویم دوش کردی مرا نگه لیکن این قدر کی حساب می گویم؟! گر ز من ای طبیب پرسی رنج جگرم را کباب می گویم! ابر لطفش به سر نمی بارد رشحه ای از سراب می گویم نکته های وصال او طغرل شب هجران به خواب می گویم! طغرل احراری