طغرل احراری
غزل ها
شمارهٔ ۲۵۸: نباشد جز حساب غم به جدول خط تقویمم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نباشد جز حساب غم به جدول خط تقویمم که مجنون در دبستان جنون دادست تعلیمم شمارم نقد امروز از کمال فرصت فردا چو ماه نو بود در مسند تاریخ تقدیمم بسی لاف محبت می زدم در سلک عشاقش مرا آخر جواز این منادی کرد ترخیمم به مهر بی خودی شد ختم طغرائی مثال من نمی باشد جز احکام جنون دیگر در اقلیمم گدازم کرده صراف قضا در بوته محنت عیار پاک دارم نیست از عیب کسان بیمم ازان روزی که شد امرم در اقلیم سخن جاری به جز بخت سیه نبود به فرق خویش دیهیمم چنان سامان دامن کرده ام کنج قناعت را که اندر دل نمی باشد تمنای زر و سیمم نصیبی نیست جز میراث مجنون از قضا با من همین باشد مرا از سرنوشت جبهه تقسیمم به سنبل قصه زلف بناگوشش بیان کردم به روی گل ز خجلت تا نبرد از شرم تعمیمم به تحریر تبسم از لب لعلش همی جوشد زلال زندگی چون موج می از چشمه میمم ز راه بیخودی امروز مانند سرشک خود سری در پای او می افکنم اینست تصمیمم قلم آمد پی تحریر موج تیغ ابرویش هلال از چرخ چون قوس قزح خم شد به تعظیمم خوشا از مصرع سلطان اورنگ سخن بیدل شکوه و فقر ملک بی نیازی کرد تسلیمم طغرل احراری