طغرل احراری
غزل ها
شمارهٔ ۲۴۹: ادب سرمایه عشقم مپرس از شوخی نازم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ادب سرمایه عشقم مپرس از شوخی نازم نوای نغمه «عشاق » دارد پرده سازم چو نی می خواستم من ناله ای سازم ز هجرانش خیال زلف او شد مانع جولان آوازم نمی ترسم من از رسوائی خود لیک ازان ترسم که افشا گردد از عشقش چو مجنون بر ملا رازم بم و زیر خموشی کی کند مضراب من دیگر؟! به غیر از ساز قانون تو آهنگی نمی سازم! ز فرزین کرده ام اسپ هوس از بهر آن شهرخ بساط عارضش نردیست من شطرنج می بازم فغان و ناله و آه مرا هرگز تو نشنیدی رسد امروز در گوش مسیحا گر چه آوازم نآمد دامن وصل تو ای مه بر کفم هرگز اگر چندی که چون مد نگه هر سوی می تازم ازان روزی که فکرم در شکار صید معنی شد به شوخی چون کبوتر از نگه در دیده بازم غرور و ناز تا کی منع احسان تو می سازد؟! خوشا روزی که با نیم نگه سازی سرافرازم! غبار دیده خلقم گر از بی طالعی لیکن میان اهل معنی در چمن چون سرو ممتازم خدا را یک نظر کن جانب سحر حلال من اگر چندی که پیغمبر نیم کم نیست اعجازم! خوشم طغرل من از مضمون بانگ قل قل بیدل اگر ساقی ز موج باده بندد رشته بر سازم! طغرل احراری