طغرل احراری
غزل ها
شمارهٔ ۲۳۱: بر نمی آید برون از سینه آسان ناله ام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بر نمی آید برون از سینه آسان ناله ام سرمه سان در عهد چشمش بسته پیمان ناله ام از تو ای شور جنون ساز دگر دارم هوس تا شود از پرده خاموشی عریان ناله ام آنقدر در مجمر داغ ادب اخگر شدم در نظر آید تو را شمع شبستان ناله ام؟! نیست خالی با همه تعجیل از پیغام وصل می رسد از کوی او برچیده دامان ناله ام در خیال زلف او اینست گر سامان من تا کجا خواهد شدن یارب پریشان ناله ام؟! مشتری خواهی تو گر جنس از دکان اعتبار قیمت بسیار دارد نیست ارزان ناله ام! خانه صبرم ثباتی داشت از دیدار او قصر تمکینم کند امروز ویران ناله ام هر کسی بار امانت را به جائی می نهد بشنوی هرگه گذشتی از نیستان ناله ام گشته از بار فراقش دوش من همچون کمان آه من امروز چون تیرست پیکان ناله ام! حبذا طغرل که می گوید مه اوج سخن بعد ازین این نه فلک گوئیست چوگان ناله ام! طغرل احراری