طغرل احراری
غزل ها
شمارهٔ ۲۱۸: مرا شوریست بر سر از غم دل
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مرا شوریست بر سر از غم دل نمی دانم کنون بیش و کم دل ترشح می کند از دیده من دمادم اشک خونین از یم دل یکی امروز با ما سیر دل کن که دارد عالمی این عالم دل! برافشان دانه کشت مرادت شود سرسبز و خرم از نم دل نشین در پرده مضراب سازش بسی دارد نوا زیر و بم دل نمی گردد دگر صید کمانت غزال وحشی ما از رم دل! طواف کعبه دل کن که نوشی ز چاه مدعایت زمزم دل قبول کس نگردد این حکایت اگر گوئی که باشد محرم دل دل خود را به مهر دل قوی کن که باشد عقد پروین شبنم دل خرد بر چرخ میساید علم را لوایش گر بود از پرچم دل! درین محنت سرا امروز طغرل نمی یابم کسی را همدم دل! طغرل احراری