طغرل احراری
غزل ها
شمارهٔ ۲۰۱: دمد صبح امید من اگر از شام هجرانش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دمد صبح امید من اگر از شام هجرانش نگه خورشید خرمن می کند از روی تابانش چسان آیم به عرض جوهر فرد دهان او که حکمت ها بود پوشیده در تفریق امکانش! اگر چه چشم من روشن شد از خاک رهش لیکن دماغ شانه تاریک است از زلف پریشانش خمار چشم او زاهد به خواب ناز اگر بیند به یک نظاره می سازد گرو از نقد ایمانش نوازش نامه های وضع جودش گر بیان سازم عرق بر روی حاتم گل کند از شرم احسانش اگر بر دعوی رویش گل اندر باغ برخیزد کشد دامان زلف او به خاری از گریبانش به راه وادی عشقش تو را از سر قدم باید که عاشق را نباشد باک از خار مغیلانش! برای لعل شیرین کوهکن جان می کند لیکن نمی ارزد به پیش او به یک جو قیمت جانش! نگردد هر کس از لاف محبت همسر مجنون بود خاصیت دولت در انگشت سلیمانش! خوشا از مصرع سلطان اورنگ سخن طغرل شکست ما تماشا کن مپرس از رنگ پیمانش! طغرل احراری