طغرل احراری
غزل ها
شمارهٔ ۱۹۱: بنای عشق گرت هست خانه ویران باش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بنای عشق گرت هست خانه ویران باش نوای ساز فراقت بود نیستان باش اگر ز مائده عمر لذتی خواهی دو روز بر سر این خوان غم تو مهمان باش ز کارگاه جهان کار اگر همی جوئی به غیر عشق ز کار جهان پشیمان باش نه ز اعتبار تهیست گریه شبنم گهر شدن نتوانی اگر تو نیسان باش کشاد و بست کرم معنی دگر دارد مباش چشم خسان دست احسان باش شرر به خرمن هستی بزن چو پروانه بساط خویش اگر سوختی چراغان باش فسون حلقه مار سیه بود نیرنگ خیال گردش زلفش کن و پریشان باش مباش مرکز جمعیت ادب چو خرد ز همنشینی این مردمان گریزان باش به صورت رخ او نیست شاهد دیگر قسم به جوهر آئینه سخت حیران باش! فسردگیست چو آئینه جوهر عشقت چو زاهد از نفس خویشتن زمستان باش! ز رمز معنی بیدل به حیرتم طغرل به حسن معنی کفر آبروی ایمان باش طغرل احراری