طغرل احراری
غزل ها
شمارهٔ ۱۴۳: غمزه مردم شکارت غارت جان می کند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
غمزه مردم شکارت غارت جان می کند عشوه عابد فریبت قصد ایمان می کند برقع از رخ برفکن بی پرده گردد عالمی عکس رویت طعنه با خورشید تابان می کند داغ عشق توست ای لیلی نه مجنون را و بس پیچ و تاب سنبلت آشوب دوران می کند! خنده زن بر رویم ای گل تا نگریم بعد ازین ورنه سیل اشک من در بحر طوفان می کند! این چه بی رحمی است خوان عاشقان را از غضب وا کشیده بر سر هر میخ مژگان می کند! از خط ریحان لعل او مرا معلوم شد لشکر شام حبش این شهر ویران می کند طغرل ار خواهی وصالش ناله کن شام و سحر ناله بلبل سحر گل در گلستان می کند طغرل احراری