طغرل احراری
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۹: تا کلک صنع چشم تو سرمشق ناز کرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا کلک صنع چشم تو سرمشق ناز کرد همچون تذرو ناز تو در چشم باز کرد آمد سلاح غمزه ات از بهر هوش من کرد آنچنان به من که به محمود عیاذ کرد شهد لبت که باد تبر زد غلام او نرخ نبات مصر به رخ پیاز کرد! قد بلند سرو تو قمری به باغ دید کوکو زد و به پیش تو عرض نیاز کرد لعل از بدخش خیزد و گوهر ز لعل تو داند هرانکه لعل و گهر امتیاز کرد یابد نوا ز پرده «عشاق » هر که او زیر و بم ترانه عشق تو ساز کرد جیب قبا چو شانه دریدم ز کوتهی دست قضا که دامن زلفت دراز کرد این طفل اشک راز نهان درون من آمد به نزد مردم و افشای راز کرد نوشید ز سلسبیل و ورود عافیت بهشت هر کس به طاق ابروی تو یک نماز کرد صراف عشق نقد دل طغرل مرا روز ازل به بوته محنت گداز کرد طغرل احراری