طغرل احراری
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۳: تا خیال ابرویش کردم سرم آمد به یاد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا خیال ابرویش کردم سرم آمد به یاد یاد مژگانش نمودم خنجرم آمد به یاد کوه را دیدم ز تمکین پای در دامن کشید عبرتی می خواستم گوش کرم آمد به یاد تا صبا مشاطه زد گیسوی سنبل را به باغ زان شمیم گیسوی چون عنبرم آمد به یاد مشتری نبود به نقد جنس شبهای غمم عاقبت سودای روز محشرم آمد به یاد تا بدیدم حلقه های زلف لیلی طلعتان همچو مجنون داستان چنبرم آمد به یاد می شنیدم از حدیث لعل جانبخشش سخن معجزات عیسی پیغمبرم آمد به یاد قوت شب های فراقم گشت یاقوت لبش داشتم فکر دل او مرمرم آمد به یاد دوش می کردم تماشای نیستان ادب نال را در ناله دیدم پیکرم آمد به یاد وه چه خوش گفتست طغرل بیدل بحر سخن الوداع ای همنشینان دلبرم آمد به یاد! طغرل احراری