طغرل احراری
غزل ها
شمارهٔ ۹۹: چاک است گویا پیراهن صبح
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چاک است گویا پیراهن صبح انجم بریزد از دامن صبح شبگیر میکن گر می توانی نظاره مهر از روزن صبح مانند خور باش تا بگذرانی تیر اجابت از جوشن صبح سودای غم را دیگر علاجی هرگز نباشد جز روغن صبح! چاک دلت را نتوان رفو کرد جز رشته آه با سوزن صبح سریست مخفی بدرید ناگه پیراهن شب اندر تن صبح! چرخ از کواکب دارد تنقل می بگذراند پرویزن صبح مانند بلبل فریاد میزن تا بو که آئی در گلشن صبح! راه توصل کس را نباشد بی هادی شب در مسکن صبح گنج سعدت باشد نصیبت گر بهره گیری از مخزن صبح جاوید بادا اشعار طغرل چیدست گوهر از معدن صبح! طغرل احراری