طغرل احراری
غزل ها
شمارهٔ ۴۸: ماه در پیش رخت یک لمعه باشد از سراب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ماه در پیش رخت یک لمعه باشد از سراب گل ز دیوان جمالت یک ورق از صد کتاب فکر زلفت داشتم شوقت به دل زد آتشی سوختم چندان که پیچیدم به خود زین پیچ و تاب عارضی چون مهر داری زاه ما غافل مباش تا نگردد آفتابت تیره از جوش سحاب از دل زاهد نباشد بهره کنز عشق را شاه را حاصل نگردد مال از ملک خراب من شهید تیغ عشقم دود آهم شد علم بر سر خاکم گذر کن تا نمانی از ثواب طائر نظاره با خاک در او چون رسد بر فلک همپایه باشد از بلندی آن جناب! در تلاش جستجوی حلقه گیسوی او موج دارد آبله بر پای هر دم از حباب یک جهان خنجر مهیا کردی از مژگان خویش تا کی استغنا خدا را بهر قتل من شتاب! دم به دم جوش خیال شبنم روی گلش ز آسمان حسن می تازد به فرقم چون شهاب از نگه بر روی او ساز بم خود زین کن تا ندرد از تماشا بر رخش طرف نقاب تیره بختی ها نصیبم شد ز دیوان ازل سرنوشتم را قضا کردست از بال غراب چند روزی شد که دارم با تأمل الفتی شاهد معنی همان بهتر که نبود در حجاب تا ز فیض آگهی طغرل سخن سر کرده ام بعد من شاعر کسی دیگر نمی بیند به خواب طغرل احراری