طغرل احراری
غزل ها
شمارهٔ ۲۳: تا به اوج دلبری زد اخترش دنباله را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا به اوج دلبری زد اخترش دنباله را ماه در آغوش خود گم کرد خط هاله را سرمه از بخت سیه در کام فریاد من است از سپند ما شنیدن نیست هرگز ناله را! داغ سودای خیال وصل تو بردم به خاک می نبینی در مزار من به غیر از لاله را! جان دهد چون معجز عیسی به هنگام سخن لهجه لعل لب او مرده صدساله را! سوخت اندر مجمر عشقش دلم همچون سپند محرم این می نکردم ساغر بتخانه را نسبت سوز درون من به اشک غیر کرد امتیازی از گوهر هرگز نباشد ژاله را؟! طغرل از سودای او شد تا دلم آتش نسب می نشاند برق آهم شعله جواله را طغرل احراری