جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۶۴: چون غنیمت بود شب مهتاب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون غنیمت بود شب مهتاب وصل ما را ز لطف خود دریاب تو به خواب خوشی بگو ز چه روی بر دو چشمم ببسته ای ره خواب چند نالم ز درد عشق رخت چند ریزم ز دیدگان خوناب شرط نبود که در مسلمانی من خورم خون و دیگران می ناب در سر آب خوش نشسته به عیش دلبر بی وفا و ما به سراب سر ز پا پا ز سر نمی دانم شده در آب دیدگان غرقاب درد دل با طبیب خود گفتم خود ندادم به هیچ گونه جواب دل به درد فراق بنهادم گفتم این دیده ای مگر تو ثواب تو مرا خون دل به دیده کنی وز دو لعلم نمی دهی عنّاب سرو نازا بناز در بستان بیش از این از جهان تو روی متاب جهان ملک خاتون