عمادالدین نسیمی
غزل ها
شمارهٔ ۲۵۸: ای ماه من چرا ستم از سر گرفته ای
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای ماه من چرا ستم از سر گرفته ای وز من چه دیده ای که نظر برگرفته ای ای زلف یار من! چه همایی که روز و شب بر فرق آفتاب رخش پر گرفته ای ای شمع جان گداز! که با گریه ای و سوز معلوم شد کز آتش دل درگرفته ای با زاهدان صومعه اسرار می مگوی ای رند حق شناس! که ساغر گرفته ای جز اهل دار، وصل اناالحق نیافتند ای آنکه راه مسجد و منبر گرفته ای دامن تو را رسد که فشانی به کاینات ای عاشقی که دامن دلبر گرفته ای شد خانه خیال رخش خلوت نظر ای خواب از آن سبب تو ره درگرفته ای ای باد با تو هست دم عیسوی مگر بویی از آن دو زلف معنبر گرفته ای تا برگرفته ای ز رخش برقع ای صبا صد خرده بر عذار گل تر گرفته ای مرآت غمگسار اگر نیستم چرا رویم چو پشت آینه در زر گرفته ای روی زمین چو ابر بهاری نسیمیا از آب دیده در در و گوهر گرفته ای عمادالدین نسیمی